خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وفور
[اسم]
la profusion
/pʀɔfyzjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
وفور
فراوانی، کثرت
1.Cette année, il y a une profusion de cerises.
1. امسال، وفور گیلاس است.
2.Il y a une profusion d'étoiles dans le ciel.
2. در آسمان فراوانی [وفور] ستارههاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
profondément
profondeur
profond
profiteur
profiter
proférer
progiciel
programmateur
programmation
programme
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان