خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فهرست برنامههای تلویزیونی، سینمایی
2 . فهرست اسامی هنرمندان
3 . برنامهنویسی (کامپیوتر)
[اسم]
la programmation
/pʀɔgʀamasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
فهرست برنامههای تلویزیونی، سینمایی
1.La programmation de ce cinéma est plutôt indépendante.
1. فهرست برنامههای این سینما اغلب مستقل است.
2
فهرست اسامی هنرمندان
1.La programmation de notre festival sera publiée prochainement.
1. فهرست اسامی هنرمندان فستیوال ما به زودی منتشر خواهد شد.
3
برنامهنویسی (کامپیوتر)
تصاویر
کلمات نزدیک
programmateur
progiciel
proférer
profusion
profondément
programme
programme de recherche
programme libre
programmer
programmeur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان