خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اعلان
[اسم]
le prospectus
/pʀɔspɛktys/
قابل شمارش
مذکر
1
اعلان
اعلامیه، تبلیغ، بروشور
1.J'ai distribué des prospectus.
1. من اعلامیهها را پخش کردم.
2.La boîte aux lettres est pleine de prospectus.
2. صندوق نامه پر از اعلانات است.
تصاویر
کلمات نزدیک
prospection
prospectif
prospecteur
prospecter
prose
prospère
prospérer
prospérité
prostate
prosternation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان