خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قهرمان اصلی
2 . سردسته
3 . آغازگر
[اسم]
le protagoniste
/pʁɔtaɡɔnist/
قابل شمارش
مذکر
1
قهرمان اصلی
پروتاگونیست
2
سردسته
پیشقدم
1.L'inspecteur a interrogé les différents protagonistes de cette affaire.
1. بازرس از سردستههای متفاوت این پرونده بازجویی کرده است.
3
آغازگر
محرک
1.Les protagonistes d'un conflit social.
1. آغازگران یک نزاع اجتماعی.
تصاویر
کلمات نزدیک
prosélytisme
prostration
prostituée
prostitué
prostitution
protecteur
protection
protection sociale
protectionnisme
protectionniste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان