1 . محافظت
[اسم]

la protection

/pʀɔtɛksjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 محافظت حمایت

  • 1.Elle isole sa maison en protection contre le froid.
    1. او خانه‌اش را برای محافظت در برابر سرما عایق بندی کرده است.
  • 2.Pour garder son poste, elle a la protection du ministre.
    2. برای حفظ سمتش، او حمایت وزیر را دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان