1 . نزدیکی
[اسم]

la proximité

/pʀɔksimite/
قابل شمارش مونث
[جمع: proximités]

1 نزدیکی مجاورت

  • 1.Il y a un parking à proximité.
    1. یک پارکینگ در نزدیکی است.
  • 2.J'habite à proximité du métro.
    2. من نزدیک مترو زندگی می کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان