خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سپس
2 . و
[قید]
puis
/pɥi/
غیرقابل مقایسه
1
سپس
بعد
مترادف و متضاد
après
deuxièmement
ensuite
1.Attend 5 minutes, puis retourne
1. 5 دقیقه صبر کن، بعد برگرد.
2.Attends dix secondes pour confirmer, puis raccroche.
2. برای تأیید، ده دقیقه صبر کن، سپس گوشی را بگذار [تلفن را قطع کن].
3.Faites dorer le poulet, puis ajoutez le vin blanc.
3. مرغ را سرخ کنید، سپس شراب سفید به آن بیفزایید.
et puis après ?
خب بعدش؟
2
و
مترادف و متضاد
et
1.Elle raconta ce qui s'était passé, puis se mit à pleurer.
1. او تعریف کرد چه اتفاقی افتاد و به گریه افتاد.
2.J’en ai besoin puis je l'achète.
2. نیازش دارم و میخرمش.
تصاویر
کلمات نزدیک
puer
pudiquement
pudique
pudibond
pudeur
puisard
puiser
puisque
puissance
puissant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان