خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دعوا
[اسم]
la querelle
/kəʀɛl/
قابل شمارش
مونث
1
دعوا
مشاجره، نزاع، کشمکش
1.Ces familles ont mis fin à leur querelle.
1. این خانوادهها به دعوای خود پایان دادند.
2.Parler de leur héritage réveillait de vieilles querelles.
2. صحبت کردن از ارثیه، مشاجرات قدیمی را برانگیخت.
تصاویر
کلمات نزدیک
quentin
quenouille
quenotte
quenelle
quels sont les prix là-bas ?
quereller
question
questionnaire
questionnement
questionner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان