1 . واقع‌گرایانه
[صفت]

réaliste

/ʀealist/
قابل مقایسه
[حالت مونث: réaliste] [جمع مونث: réalistes] [جمع مذکر: réalistes]

1 واقع‌گرایانه واقع‌بینانه

  • 1.Nous avons trouvé une solution réaliste au problème.
    1. ما یک راه‌حل واقع‌گرایانه برای مشکل پیدا کرده‌ایم.
  • 2.Zola écrivit des romans réalistes.
    2. "زولا" رمان‌های واقع‌گرایانه نوشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان