خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نقش
[اسم]
le rôle
/ʀol/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: rôles]
1
نقش
petit rôle/grand rôle/un rôle important...
نقشی کوچک/بزرگ/نقشی مهم...
1. Ce comédien a joué de nombreux rôles.
1. این کمدین نقشهای زیادی را بازی کردهاست.
2. Il joue un rôle important dans ce film.
2. او نقش مهمی را در این فیلم بازی میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
rôdeur
rôder
rêvé
rêveur
rêverie
rôti
rôtir
rôtisseur
rôtissoire
s
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان