خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رادار
2 . دوربین کنترل سرعت
[اسم]
le radar
/ʁadˈaʁ/
قابل شمارش
مذکر
1
رادار
ردیاب
1.Utilisation du radar en navigation
1. استفاده از رادار در مسیریابی
2
دوربین کنترل سرعت
1.Contrôle de la vitesse des voitures par radar.
1. کنترل سرعت خودروها با دوربین کنترل سرعت
تصاویر
کلمات نزدیک
racornir
raconter des salades
raconter d'histoires
raconter
racontar
rade
radeau
radiateur
radiation
radical
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان