خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رادیاتور شوفاژ
[اسم]
le radiateur
/ʀadjatœʀ/
قابل شمارش
مذکر
1
رادیاتور شوفاژ
1.Il faisait si froid que nous avons allumé le radiateur.
1. آنقدر سرد شده بود که ما رادیاتور شوفاژ را روشن کردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
radeau
rade
radar
racornir
raconter des salades
radiation
radical
radicalement
radier
radiesthésie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان