خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استدلال
2 . قوه تعقل
[اسم]
le raisonnement
/ʁɛzɔnmˈɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
استدلال
دلیل، برهان
1.Raisonnements destinés à convaincre
1. دلایلی با هدف قانع کردن
2
قوه تعقل
منطق
1.Opinion fondée sur le raisonnement ou l'expérience
1. نظری منطبق بر منطق یا تجربه
تصاویر
کلمات نزدیک
raisonnable
raison
raisin sec
raisin
rainure
raisonner
raisonné
rajeunir
rajeunissement
rajouter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان