خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سفارش
[اسم]
la recommandation
/ʀ(ə)kɔmɑ̃dasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
سفارش
توصیه
1.J'ai obtenu l'emploi grâce à sa recommandation.
1. من به سفارش او (این) شغل را به دست آوردم.
2.Votre recommandation a été mise en œuvre.
2. سفارش شما انجام شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
recommandable
recoller
recoin
recoiffer
reclus
recommander
recommandé
recommencement
recommencer
recomposer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان