خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سفارش دادن
2 . توصیه کردن
[فعل]
recommander
/ʀ(ə)kɔmɑ̃de/
فعل گذرا
[گذشته کامل: recommandé]
[حالت وصفی: recommandant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
سفارش دادن
1.Je recommande le plat du jour et comme dessert, la crème brûlée.
1. من غذای روز را سفارش میدهم و به عنوان دسر، "کرم بروله" [کرم کارامل سوخته].
2
توصیه کردن
معرفی کردن
1.J'ai recommandé ce restaurant à mes amis.
1. من این رستوران را به دوستانم معرفی کردهام.
2.Je recommande ce livre à tous ceux qui s'intéressent à l'histoire.
2. من این کتاب را به همه کسانی که به تاریخ علاقه دارند توصیه میکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
recommandation
recommandable
recoller
recoin
recoiffer
recommandé
recommencement
recommencer
recomposer
reconduction
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان