خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعطیل (تئاتر)
2 . استراحت
3 . وقفه
[اسم]
la relâche
/ʁəlˈaːʃ/
قابل شمارش
مونث
1
تعطیل (تئاتر)
1.faire relâche
1. تعطیل بودن
2
استراحت
تنفس
1.2 minutes de relâche
1. 2 دقیقه تنفس
2.Un moment de relâche
2. یک لحظه استراحت
3
وقفه
1.Bateau qui fait relâche dans un port.
1. قایقی که در بندرگاه وقفه میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
reluisant
reluire
relooking
reloger
reliure
relâchement
relâcher
relève
relégation
reléguer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان