خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آزاد کردن
2 . شل کردن
3 . سستی کردن
[فعل]
relâcher
/ʁəlaʃˈe/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته کامل: relâché]
[حالت وصفی: relâchant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
آزاد کردن
آزادشدن، ول کردن، رها کردن
1.Relâcher un lien
1. ارتباطی را رها کردن
2.Relâcher un suspect
2. مظنونی را آزاد کردن
2
شل کردن
سست کردن
1.Relâcher les muscles
1. ماهیچهها را شل کردن
3
سستی کردن
شل گرفتن، اهمال کردن
(se relâcher)
1.Se relâcher dans son travail
1. در کارش سستی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
relâchement
relâche
reluisant
reluire
relooking
relève
relégation
reléguer
remaniement
remanier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان