1 . دوباره ازدواج کردن
[فعل]

se remarier

/ʀ(ə)maʀje/
فعل بی قاعده فعل بازتابی
[گذشته کامل: remarié] [حالت وصفی: remariant] [فعل کمکی: être ]

1 دوباره ازدواج کردن

  • 1.Ils se sont remariés après 3 ans de séparation.
    1. بعد از 3 سال جدایی آنها دوباره ازدواج کرده‌اند.
  • 2.Martine s'est remariée l'année dernière.
    2. "مارتین" سال گذشته دوباره ازدواج کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان