خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جانشین
[اسم]
le remplaçant
/ʁɑ̃plasˈɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
[مونث: remplaçante]
1
جانشین
جایگزین، (فرد) ذخیره
1.Un médecin qui prend un remplaçant pendant les vacances.
1. پزشکی که در طول تعطیلات برای خودش جایگزین تعیین میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
remplaçable
remplacer
remplacement
rempart
rempailler
rempli
remplir
remplissage
remplumer
rempocher
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان