1 . جایگزین کردن
[فعل]

remplacer

/ʀɑ̃plase/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: remplacé] [حالت وصفی: remplaçant] [فعل کمکی: avoir ]

1 جایگزین کردن

  • 1.Elle a remplacé la pile usagée par une neuve.
    1. او باطری استفاده شده را با یک (باطری) نو جایگزین کرد.
  • 2.Pierre vous remplacerez Paul qui est malade.
    2. "پییر" جایگزین شما می‌شود، "پل" بیمار است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان