1 . باعث درهم رفتن چهره (کسی) شدن 2 . اخم‌های (کسی) درهم رفتن
[فعل]

renfrogner

فعل گذرا و ناگذر

1 باعث درهم رفتن چهره (کسی) شدن

2 اخم‌های (کسی) درهم رفتن سگرمه‌های (کسی) توی هم رفتن (se renfrogner)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان