Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . استحکام بخشیدن
2 . کمک کردن
3 . تشدید کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
renforcer
/ʁɑ̃fɔʁsˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: renforcé]
[حالت وصفی: renforcant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
استحکام بخشیدن
محکمتر کردن
1.Renforcer un mur
1. دیواری را محکمتر کردن
2
کمک کردن
یاری کردن
1.Joueur nouveau qui vient renforcer une équipe.
1. بازیکن تازه نفسی که به کمک تیم آمدهاند.
3
تشدید کردن
شدت بخشیدن
1.Renforcer le son
1. صدایی را تشدید کردن
2.Renforcer une couleur
2. رنگی را شدت بخشیدن
تصاویر
کلمات نزدیک
renforcement
renfoncement
renflé
renflouer
renflouement
renfort
renfrogner
renfrogné
rengaine
rengainer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان