خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پرچین و چروک
[صفت]
ridé
/ʁide/
قابل مقایسه
1
پرچین و چروک
1.Elle a les joues ridées.
1. او گونههایی پرچین و چروک دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
ridule
ridiculiser
ridicule
rider
rideau
ridé comme une vieille pomme
rien
rieur
rigide
rigidité
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان