خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انعطافناپذیری
[اسم]
la rigidité
/ʀiʒidite/
قابل شمارش
مونث
1
انعطافناپذیری
خشکی
1.Elle se plaint de la rigidité de ses articulations.
1. او از خشکی مفاصلش شکایت میکند.
2.La rigidité d'une plaque de métal.
2. انعطافناپذیری یک لوح فلزی.
تصاویر
کلمات نزدیک
rigide
rieur
rien
ridé comme une vieille pomme
ridé
rigolade
rigole
rigoler
rigolo
rigoriste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان