خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سختی
[اسم]
la rigueur
/ʀigœʀ/
قابل شمارش
مونث
1
سختی
سختگیری
1.Les chercheurs mènent leurs expériences avec beaucoup de rigueur.
1. محققان آزمایشهایشان را با سختی زیادی پیش میبرند.
2.Les élèves craignent la rigueur du directeur.
2. شاگردان از سختگیری مدیر میترسند.
تصاویر
کلمات نزدیک
rigoureux
rigoureusement
rigoriste
rigolo
rigoler
rillettes
rime
rimer
rimmel
rimé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان