خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شستن
2 . آب کشیدن
[فعل]
rincer
/ʀɛ̃se/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: rincé]
[حالت وصفی: rinçant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
شستن
آبکشی کردن
1.J'ai rincé la vaisselle.
1. من ظرف را آبکشی کردهام.
2.Rincer des verres.
2. شستن لیوانها.
2
آب کشیدن
خود را شستن
(se rincer)
1.Elsa s'est rincé les mains.
1. "السا" دستهایش را آب کشید.
2.Se rincer sous la douche.
2. زیر دوش خود را شستن.
تصاویر
کلمات نزدیک
rince-doigts
rimé
rimmel
rimer
rime
ring
ringard
ringardise
rinçage
riper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان