خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیراهن بلند (زنانه)
2 . ردا
3 . لباس فارغالتحصیلی
[اسم]
la robe
/ʀɔb/
قابل شمارش
مونث
[جمع: robes]
1
پیراهن بلند (زنانه)
پیراهن
1.Cette robe te va vraiment bien, ma chérie.
1. عزیزم، این پیراهن بلند واقعاً به تو می آید.
2.Tu as vu ma nouvelle robe ?
2. پیراهن جدیدم را دیده ای ؟
robe de chambre
روبدوشامبر
2
ردا
la robe de juge/ecclésiastique...
ردای قاضی/کشیش...
3
لباس فارغالتحصیلی
لباس رسمی
robe de professeur
لباس رسمی استادی
une robe d'étudiant
لباس فارغالتحصیلی دانشجویی
تصاویر
کلمات نزدیک
rn
rmi
rizière
riz complet
riz
robe de chambre
robe du soir
robert
robin
robinet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان