خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اتاق نشیمن
2 . اقامت
[اسم]
le séjour
/seʒuʀ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: séjours]
1
اتاق نشیمن
مترادف و متضاد
résidence
séjour d'une maison
اتاق نشیمن یک خانه
Pierre, tu ne peux pas dormir dans le séjour. Lève-toi et va dormir dans ta chambre.
پییر ، تو نمیتوانی در اتاق نشیمن بخوابی. بلند شو و برو در اتاقت بخواب.
2
اقامت
مترادف و متضاد
arrêt
villégiature
1.Je l'ai rencontré pendant mon séjour à Londres.
1. در طی اقامتم در "لندن"، او را ملاقات کردم.
2.Votre séjour sera impossible ici.
2. اقامت شما در اینجا غیرممکن خواهد بود.
faire un séjour d’une semaine/de 2 jours...
اقامتی یک هفتهای/2 روزه... کردن
J’ai fait un séjour d’une semaine en Italie.
اقامتی یک هفتهای در ایتالیا کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
séisme
ségrégation
séduisant
séduire
séduction
séjourner
sélect
sélecteur
sélectif
sélection
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان