خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فصل
[اسم]
la saison
/sɛzɔ̃/
قابل شمارش
مونث
[جمع: saisons]
1
فصل
1.Cette musée accueille environ 3000 visiteurs chaque saison.
1. این موزه هر فصل پذیرای حدود 3000 بازدیدکننده است.
en saison/hors saison
در فصل/ خارج از فصل
la saison des amours
فصل جفتگیری
la saison des pluies
فصل بارانها
la saison des vendanges
فصل انگورچینی
تصاویر
کلمات نزدیک
saisissant
saisir
saisie
saisi
sainteté
saisonnier
salace
salade
salade verte
saladier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان