1 . نمک زدن (به) 2 . نمک‌سود کردن 3 . نمک پاشیدن (در جاده)
[فعل]

saler

/sale/
فعل گذرا
[گذشته کامل: salé] [حالت وصفی: salant] [فعل کمکی: avoir ]

1 نمک زدن (به)

  • 1.J'ai oublié de saler la salade.
    1. فراموش کردم به سالاد نمک بزنم.
  • 2.N'oublie pas de saler la soupe.
    2. فراموش نکن به سوپ نمک بزنی.

2 نمک‌سود کردن

3 نمک پاشیدن (در جاده)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان