خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نمک زدن (به)
2 . نمکسود کردن
3 . نمک پاشیدن (در جاده)
[فعل]
saler
/sale/
فعل گذرا
[گذشته کامل: salé]
[حالت وصفی: salant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
نمک زدن (به)
1.J'ai oublié de saler la salade.
1. فراموش کردم به سالاد نمک بزنم.
2.N'oublie pas de saler la soupe.
2. فراموش نکن به سوپ نمک بزنی.
2
نمکسود کردن
3
نمک پاشیدن (در جاده)
تصاویر
کلمات نزدیک
salement
sale comme un cochon
sale
salaud
salarié
saleté
sali
salir
salissant
salive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان