خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اجابت کردن
[فعل]
satisfaire
/satisfɛʀ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: satisfait]
[حالت وصفی: satisfaisant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
اجابت کردن
برآوردن، پاسخگو بودن
1.Le personnel peut satisfaire tous les besoins des clients.
1. کارکنان میتوانند تمام نیازهای مشتریان را برآورده کنند.
2.Satisfaire la demande d'une personne.
2. اجابت کردن درخواست یک شخص.
تصاویر
کلمات نزدیک
satisfaction
satirique
satire
satiné
satin
satisfaisant
satisfait
satiété
saturation
saturer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان