خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ماهی آزاد
2 . گلبهی
[اسم]
le saumon
/somɔ̃/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: saumons]
1
ماهی آزاد
1.À midi, j'ai mangé du saumon et des pâtes.
1. هنگام ظهر، ماهی آزاد و پاستا خوردهام.
2.Le saumon est une sorte de poisson à la chair rose.
2. ماهی آزاد ماهی نوعی ماهی با پوست صورتی است.
[صفت]
saumon
/somɔ̃/
قابل مقایسه
2
گلبهی
1.Des robes saumon
1. پیراهنهای گلبهی
تصاویر
کلمات نزدیک
saule
saugrenu
sauge
sauf-conduit
sauf erreur de ma part
saumure
saumâtre
sauna
saupoudrage
saupoudrer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان