خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محافظت کردن
[فعل]
sauvegarder
/sovgaʀde/
فعل گذرا
[گذشته کامل: sauvegardé]
[حالت وصفی: sauvegardant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
محافظت کردن
حفظ کردن، حمایت کردن
1.Il est important de sauvegarder l'environnement pour nos enfants.
1. محافظت کردن از محیط زیست برای فرزندانمان (امری) مهم است.
2.Sauvegarder des données.
2. محافظت کردن از دادهها [اطلاعات].
تصاویر
کلمات نزدیک
sauvegarde
sauve-qui-peut
sauve
sauvagerie
sauvageon
sauver
sauver les meubles
sauvetage
sauveteur
sauvette
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان