[اسم]

la sauvegarde

/sovgaʀd/
قابل شمارش مونث

1 حفاظت حفظ، حمایت

  • 1.La sauvegarde des forêts est une des priorités des écologistes.
    1. حفاظت از جنگل‌ها یکی از الویت‌های بوم‌شناسان است.
  • 2.Les lois sont la sauvegarde de la liberté.
    2. قوانین برای حمایت از آزادی هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان