خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رسوایی
[اسم]
le scandale
/skɑ̃dal/
قابل شمارش
مذکر
1
رسوایی
آبروریزی
1.Cette nomination est un scandale.
1. این ترفیع یک آبروریزی است.
2.Il mène une vie dissolue sans peur du scandale.
2. او بدون ترس از رسوایی، زندگی بی بند و باری دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
scalper
scalpel
scalp
scabreux
saxophoniste
scandaleux
scandaliser
scandalisé
scander
scandinave
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان