1 . خدمات 2 . بخش 3 . سرویس (تنیس و ...) 4 . کمک
[اسم]

le service

/sɛʀvis/
قابل شمارش مذکر
[جمع: services]

1 خدمات سرویس

service complet/parfait/lent...
سرویس کامل/عالی/کند...
  • 1. Ce restaurant est connu pour son service parfait.
    1. این رستوران به خاطر سرویس بی‌نقص اش معروف است.
  • 2. Nous vous offrons un service efficace et rapide.
    2. ما سرویسی کارآمد و سریع به شما ارائه می دهیم.
  • 3. Votre service est un peu lent, mais je comprends.
    3. سرویس تان کمی کند است، اما درک می کنم.

2 بخش قسمت

  • 1.Le chef de ce service terrorise ses employés.
    1. رئیس این بخش کارمندانش را به وحشت می‌اندازد.
service juridique/politique/scientifique...
بخش قضایی/سیاسی/علمی...
  • L'avocat travaille au service juridique de l'entreprise.
    وکیل در بخش قضایی شرکت کار می‌کند.

3 سرویس (تنیس و ...)

  • 1.Il a un bon service.
    1. او خوب سرویس می‌زند. [سرویس زننده خوبی است.]

4 کمک لطف

demander qulqu'un un service
از کسی کمک خواستن
  • Est-ce que je peux te demander un service ?
    می‌توانم ازت کمکی بخواهم؟
rendre service (à quelqu'un)
(به کسی) کمک کردن
  • Il aime rendre service.
    او دوست دارد کمک کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان