1 . بیهوش کردن 2 . به خود تزریق کردن (ماده مخدر) 3 . شوت کردن (فوتبال) 4 . عکس گرفتن
[فعل]

shooter

/ʃˈuːtœʁ/
فعل گذرا و ناگذر

1 بیهوش کردن

2 به خود تزریق کردن (ماده مخدر) اعتیاد پیدا کردن (se shooter)

  • 1.Se shooter à l'héroïne
    1. هروئین تزریق کردن
  • 2.Se shooter à la cocaïne
    2. به کوکائین اعتیاد پیدا کردن

3 شوت کردن (فوتبال) شوت زدن

  • 1.Shooter un pénalty
    1. توپ پنالتی را شوت کردن

4 عکس گرفتن

  • 1.Photographe de mode qui shoote des top-modèles
    1. عکاس مدی که از تاپ مدل‌ها عکس می‌گیرد
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان