خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شورت
[اسم]
le short
/ʃɔʀt/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: shorts]
1
شورت
شلوارک
1.Maman, je ne peux pas trouver mon short de tennis.
1. مامان، نمی توانم شورت تنیسم را پیدا کنم.
2.Pour faire de la natation, tu dois porter un short de bain.
2. برای شنا کردن، باید شورت شنا بپوشی.
تصاویر
کلمات نزدیک
shopping
shooter
shoot
shetland
shanghai
show
shérif
si
siamois
sibylle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان