خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . امضا کردن
[فعل]
signer
/siɲe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: signé]
[حالت وصفی: signant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
امضا کردن
1.Ces deux pays ont signé l'accord commercial.
1. این دو کشور قرارداد تجاری امضا کردهاند.
2.Elle a signé les formulaires avec un stylo bleu.
2. او فرمها را با یک خودکار آبی امضا کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
signe
signature électrique
signature
signataire
signalétique
signet
signifiant
significatif
signification
signifier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان