1 . معنی دادن 2 . خبر دادن (حقوقی و قانونی) 3 . اعلام کردن
[فعل]

signifier

/siɲifje/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: signifié] [حالت وصفی: signifiant] [فعل کمکی: avoir ]

1 معنی دادن به معنی (چیزی) بودن، یعنی

مترادف و متضاد indiquer veut dire
signifuer quelque chose
به معنی چیزی بودن
  • 1. En chiffres romains, X signifie dix.
    1. در ارقام رومی، ایکس [X] معنی (عدد) 10 را می‌دهد.
  • 2. Le mot grec « logos » signifie « science » ou « étude ».
    2. کلمه یونانی «لوگوس» به معنی «علم» یا «مطالعه» است.
  • 3. Un feu rouge signifie qu'il faut s'arrêter.
    3. چراغ قرمز یعنی باید بایستید.
Que signifie ce mot ?
این کلمه یعنی چه؟

2 خبر دادن (حقوقی و قانونی) اطلاع دادن

مترادف و متضاد notifier sommer
  • 1.Signifier son congé à un locataire
    1.
signifier son congé à quelqu'un
مرخصی خود را به کسی اطلاع دادن
  • Au travail il faut que les salariées signifient leur congé au patron.
    سر کار، کارمندان باید مرخصی خود را به رئیس اطلاع بدهند.

3 اعلام کردن نشان دادن

signifier quelque chose à quelqu'un
چیزی را به کسی اعلام کردن
  • 1. En disant du mensonge, il lui a signifié ses intentions.
    1. با دروغ گفتن، نیتش را به او نشان داد.
  • 2. Il nous a signifié sa décision par écrit.
    2. او در نامه‌ای تصمیمش را به ما اعلام کرد.
  • 3. Son chef lui signifia qu'à l'avenir il lui défendait.
    3. رئیسش به او اعلام کرد که در آینده از او دفاع خواهد کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان