خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اجتماعی
[صفت]
social
/sɔsjal/
قابل مقایسه
[حالت مونث: sociale]
[جمع مونث: sociales]
[جمع مذکر: sociaux]
1
اجتماعی
1.J'ai créé un profil sur un nouveau réseau social.
1. من یک پروفایل در یک شبکه اجتماعی جدید ساختهام.
2.Les problèmes sociaux sont nombreux dans le pays.
2. مشکلات اجتماعی در کشور زیادند.
تصاویر
کلمات نزدیک
sociable
sociabilité
soc
sobriété
sobriquet
social-démocrate
socialement
socialiser
socialisme
socialiste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان