خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نوع
[اسم]
la sorte
/sɔʀt/
قابل شمارش
مونث
1
نوع
جور، مدل
1.Il a occupé toutes sortes de fonctions dans l'usine.
1. او همه جور کاری در کارخانه انجام داد.
2.Vous pouvez voir toutes sortes d'animaux sauvages dans un zoo.
2. شما میتوانید همه نوع حیوان وحشی در باغ وحش ببینید.
تصاویر
کلمات نزدیک
sortable
sort
sornettes
sordide
sorcière
sortie
sortie de secours
sortie scolaire
sortilège
sortir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان