خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نگران بودن
[فعل]
se soucier
/susje/
فعل بی قاعده
فعل بازتابی
[گذشته کامل: soucié]
[حالت وصفی: souciant]
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
نگران بودن
دلواپس بودن
مترادف و متضاد
s'inquiéter
se préoccuper de
se désintéreser
se soucier (de quelque chose)
نگران (چیزی) بودن
1. Elle ne s'est pas souciée de savoir si nous avions soif.
1. نگران این نبود که ببیند ما تشنه هستیم یا نه.
2. Il ne se soucie pas des horaires.
2. او نگران مدت زمان نیست.
3. Il se soucie toujours des autres.
3. او همیشه نگران دیگران است.
4. Je ne m'en soucie guère.
4. من خیلی نگران نیستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
souci
souche
soubrette
soubresaut
soubassement
soucieux
soucoupe
soudain
soudainement
soudan
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان