1 . مهیج 2 . چالش برانگیز 3 . محرک
[صفت]

stimulant

/stimylɑ̃/
قابل مقایسه
[حالت مونث: stimulante] [جمع مونث: stimulantes] [جمع مذکر: stimulants]

1 مهیج محرک

  • 1.Je pense que tu trouveras ce cours plus stimulant que le semestre dernier.
    1. من فکر می کنم که تو این کلاس را مهییج تر از ترم قبل خواهی یافت.

2 چالش برانگیز چالشی

  • 1.Une course stimulante
    1. مسابقه‌ای چالشی
[اسم]

le stimulant

/stimylɑ̃/
قابل شمارش مذکر

3 محرک

  • 1.Le café est un stimulant répandu.
    1. قهوه یک محرک شایع است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان