خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهیج
2 . چالش برانگیز
3 . محرک
[صفت]
stimulant
/stimylɑ̃/
قابل مقایسه
[حالت مونث: stimulante]
[جمع مونث: stimulantes]
[جمع مذکر: stimulants]
1
مهیج
محرک
1.Je pense que tu trouveras ce cours plus stimulant que le semestre dernier.
1. من فکر می کنم که تو این کلاس را مهییج تر از ترم قبل خواهی یافت.
2
چالش برانگیز
چالشی
1.Une course stimulante
1. مسابقهای چالشی
[اسم]
le stimulant
/stimylɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
3
محرک
1.Le café est un stimulant répandu.
1. قهوه یک محرک شایع است.
تصاویر
کلمات نزدیک
stigmate
stif
steward
steve
sternum
stimulation
stimuler
stimulus
stipuler
stock
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان