خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جانشین
2 . پیرو (ادبی)
[اسم]
le successeur
/syksɛsˈœʁ/
قابل شمارش
مذکر
1
جانشین
وارث
1.Le successeur d'un chef d'État
1. جانشین یک رئیس دولت
2
پیرو (ادبی)
مقلد
1.Cette écrivaine était le successeur de Balzac.
1. این نویسنده خانم پیرو بالزاک بود.
2.le successeur de Buffon
2. پیرو بوفون
تصاویر
کلمات نزدیک
suc
subversion
subversif
subventionner
subvention
successif
succession
succinct
succomber
succulent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان