Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . کمک مالی (از طرف دولت، نهادها و غیره)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la subvention
/sybvɑ̃sjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
کمک مالی (از طرف دولت، نهادها و غیره)
سوبوانسیون
1.Notre école a reçu une subvention pour rénover sa bibliothèque.
1. مدرسهی ما برای نوسازی کتابخانهاش یک کمک مالی دریافت کرده است.
2.Une association privée nous a accordé une subvention pour notre projet.
2. یک شرکت خصوصی کمک مالیای برای پروژه ما فراهم کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
subvenir
suburbain
subtilité
subtiliser
subtil
subventionner
subversif
subversion
suc
successeur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان