خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیش از حد مقروض بودن
[اسم]
le surendettement
/syʀɑ̃dɛtmɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
بیش از حد مقروض بودن
زیر بار بدهی بودن
1.Ce couple va demander une aide suite à leur surendettement.
1. این زوج به دلیل بیش از حد مقروض بودنشان درخواست کمک خواهند کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
surenchérir
surenchère
sureffectif
sureau
surdoué
surendetté
surestimer
surexciter
surexposition
surexposé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان