خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اضافه وزن
[اسم]
le surpoids
/syʀpwa/
قابل شمارش
مذکر
1
اضافه وزن
1.Il y a de plus en plus d'enfants en surpoids en France.
1. بچههایی با اضافه وزن بیش از پیش در فرانسه وجود دارند.
2.Ma nièce va chez un médecin pour son surpoids.
2. خواهرزادهام برای اضافه وزنش نزد یک دکتر میرود.
تصاویر
کلمات نزدیک
surplus
surplomber
surplomb
surplace
surpeuplé
surpopulation
surprenant
surprendre
surpris
surprise
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان