خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حساسیت
[اسم]
la susceptibilité
/sysɛptibilite/
قابل شمارش
مونث
1
حساسیت
زود رنجی
1.Julie est d'une susceptibilité sans égale.
1. "ژولی" حساسیت بیمانندی دارد.
2.Sa susceptibilité m'oblige à mesurer mes paroles.
2. زود رنجی او مرا مجبور میکند حرفهایم را مزه مزه کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
sus à
surévaluer
surélever
survêtement
survolté
susceptible
susciter
sushi
susmentionné
suspect
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان