Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . مظنون
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le suspect
/syspɛ(kt)/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: suspects]
[مونث: suspecte]
1
مظنون
مشکوک
1.L'inspecteur a interrogé les suspects.
1. بازرس از مظنونین بازجویی کرد.
2.La police a intercepté le colis suspect.
2. پلیس جلوی بسته مشکوک را گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
susmentionné
sushi
susciter
susceptible
susceptibilité
suspecter
suspendre
suspens
suspense
suspension
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان